سیده رستاسیده رستا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

رستای بی همتای من

7 اردیبهشت تولد مامان

عزیزم امروز روز تولد من بود،وقتی بابایی از سر کار به خونه اومد گفت که امروز می خواد واسه من تولد بگیره،من سورپرایز شدم چون فکر می کردم هیچ گونه تدارکی ندیده باشه،ولی بعد فهمیدم که از خیلی وقت پیش هدیه تولد رو خریده بوده و برای اون روز هم کیک رو از قبل سفارش داده،این عکس مربوط به تولد هست که یه شمع صفر هم واسه تو گذاشتیم که باهاش عکس بگیری خوشگلم،بعد از بریدن کیک و گرفتن عکس و هدیه که یک انگشتر خوشگل بود، بابایی گفت که شام رو  بیرون بخوریم،حدودا ساعت 10 بود که به رستوران رفتیم وقتی وارد رستوران شدیم عموهای فیتیله ای رو دیدیم که دارن به رستوران میان آخه اون شب فرهنگسرا جشن بود و عموها رو دعوت گرفته بودن تا برنامه اجرا کنند،بعد از شام ...
30 تير 1392

پایان شش ماهگی

  رستای مامان چند روز آخر ماه ششم رو بندر عباس خونه خاله مهسا بودیم و تو برای اولین بار به بندر عباس سفر کردی ، این عکس از دمر شدن شماست در اولین روز از هفت ماهگی ،توی این ماه بود که کلمه مام رو با اون زبون کوچولوت گفتی. چقدر برای ما لذت بخش هست وقتی حرکت جدیدی رو انجام میدی عزیزم. ...
30 تير 1392

ای بخشنده هستی بخش

  بارالها از تو می خواهم فرشته کوچک زندگیم را در پناه خودت از گزند بلایا محفوظ بداری، پروردگارا به این نوگل شکفته من سلامتی،سعادت،عاقبت به خیری و طول عمر با عزت عطا فرما و در پناه الطاف خودت قرار ده. رستای عزیز تر از جانم امیدوارم  که روزهای زندگیت سرشار از آرامش؛نشاط،امنیت،رفاه،کمال و دوست داشتن باشد.        رستای مامان ،این عکس مربوط به سه ماهگی شماست،توی این ماه ساعتهای زیادی از روز رو میخوابیدی ،وقتی داشتی شیر میخوردی به من نگاه میکردی و می خندیدی و همزمان با یه صدای خاص زیبا میگفتی اقون، توی این ماه کلمه اقون رو بدون هیچ تمرینی از طرف من و بابا میگفتی،فیلم تمام این لحظات رو گرفتم تا بهت ن...
28 تير 1392

اولین روز تولد رستا جونم

نوزاد کوچولوی من این عکس مربوط به اولین روز تولدت توی بیمارستان نفت تهران هست،من تو اون لحظه درد زیادی داشتم،اون شب اصلا نخوابیدم و لحظه شماری میکردم تا صبح شه،نذاشتم مامانی هم بخوابه و پا به پای من بیدار موند، چون من دائم از درد ناله میکردم.     ...
28 تير 1392

سه ماهگی رستا جونم

    رستای عزیزتر از جانم زمانی که این عکس رو ازت گرفتم اواسط سه ماهگی بودی عاشق این مدل خوابیدنت بودم اون موقع زیاد می خوابیدی و من دلم برات تنگ می شد و دوست داشتم بیدار شی و چشمات رو توی بیداری ببینم.الهی مامان فدات شه.   ...
27 تير 1392

میلاد امام زمان (عج) مبارک

رستای عزیز تر از جانم، خیلی زودتر از این می خواستم واسه درست کردن وبلاگ اقدام کنم ولی به دلیل کمبود وقت و رسیدگی کافی به شما و مشغله های دیگر زندگی،این وبلاگ را در نیمه شعبان میلاد امام زمان(عج) ساختیم.   ...
18 تير 1392
1